نداي عاشقي

اي عشق من

تو به پاكي عقيقي . مثل درياها عميقي

 

 


مثل گريه مرحم زخم

 


مثل تنهايي رفيقي

+نوشته شده در جمعه 18 اسفند 1391برچسب:,ساعت18:52توسط Mr.Amorist |
تنهایم

 

روزی با ۲ چوب کبریت آدمکی ساختم تا تنهاییم را با آن قسمت کنم امروز اتاقی دارم پراز آدمکهای چوبی اما هنوز تنهایم

+نوشته شده در جمعه 18 اسفند 1391برچسب:,ساعت18:51توسط Mr.Amorist |
اگه یه روز رفتی

 

اگه یه روز رفتی و برنگشتی

بهت قول نمیدم منتظرت میمونم

اما ازت یه خواهش دارم

وقتی اومدی یه شاخه گل رو قبرم بزاری

+نوشته شده در جمعه 18 اسفند 1391برچسب:,ساعت18:50توسط Mr.Amorist |
جعل

داشتم اشك هايم را روي نامه اي عاشقانه با قطره چكان جعل مي كردم ،

خاطرم آمد شايد دلتنگ خنده هايم باشي

 

ببخش اگر اين روز ها عشق با گريستن اثبات مي شود

 

+نوشته شده در جمعه 18 اسفند 1391برچسب:,ساعت18:48توسط Mr.Amorist |
اين همه تنهايي

 

 

دستتو بذار یه طرف صورتت ، گذاشتی ؟ به این میگن ماه گرفتگی !

 

 

 راستی ثانیه ها نامردند / گفته بودند که بر می گردند / بر نگشتند و پس از رفتنشان / بی جهت عقربه ها می گردند .

 مهربانیت را به دستی ببخش که میدانی با او خواهی ماند وگرنه حسرتی می گذاری بر دلی که دوستت دارد.

 

از دلم تا لب ایوان شما راهی نیست ، نیمه جانی است درین فاصله قربان شما .

 

 

 با من ای دوست اگر خوب اگر بد باشی / تپش حس من اینست که باید باشی .

 مهربانی بهترین عطریست که در گل جاریست و تو خوشبوترین شاخه ی گل دنیایی .

 الهی قلب غم آتش بگیرد / سیاهی دق کند ماتم بمیرد / الهی تا رفیق هست و زمان هست / کسی یاد تو را از من نگیرد .

 

 

وفای دوست صفای اوست ، خدایا یاریم کن اگر چیزی شکستم دل نباشد .

 

 

 توبه کردم که دگر می نخورم ، یار اگر ساقی شود و می بدهد من چه کنم ؟

 عطر حرفات واسه من گل شقایقه / تو رو دیدن واسه من قشنگترین دقایقه

 

+نوشته شده در جمعه 18 اسفند 1391برچسب:,ساعت18:23توسط Mr.Amorist |
آرام تر بگو دوستت دارم....

 

 

آرام تر بگو دوستت دارم هایت را


بیا نزدیک تر


میخواهـــــــــم


صدآی


گرم نفسهایت


دیـــــــــــوآنـــــــــــه ام کنـــــــــد.

+نوشته شده در پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:,ساعت14:51توسط Mr.Amorist |
بــآ مـَـלּ ازبـودלּ بـگـــو...
بــآ مـَـלּ ازبـودלּ بـگـــو

گـوشـَـم را کــَـر کـرده

هـَـیـآهـوے نــَـبودنـَـت !

 
 

+نوشته شده در پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:,ساعت14:51توسط Mr.Amorist |
برای همین عاشقا دیوونه میشن...!!

 

 

اگه کسی رو دوست داشته باشی نمی تونی تو چشماش زل بزنی ...!!


نمی تونی دوریش رو تحمل بکنی ....!!


نمی تونی بهش بگی چقدر دوستش داری ...!!


نمی تونی بهش بگی چقدر بهش نیاز داری ...!!


برای همین عاشقا دیوونه میشن...!!

+نوشته شده در پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:,ساعت14:49توسط Mr.Amorist |
دوستت دارم

حالا تو هی بیا و بگو
زن باید سنگین و رنگین باشد
باید بیایند و منتت را بکشند
اما من می گویم
… … زن اگر زن باشد
باید بشود روی عاشقیش حساب کرد
که عاشقی کردن بلد باشد
که جانزند، جا نماند، جا نگذارد
و هی فکر نکند به یاوه هایی که عمری در گوشش خواندند
من می گویم
زن اگر زن باشد
از دوستت دارم گفتن ها نمی ترسد

+نوشته شده در پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:,ساعت14:48توسط Mr.Amorist |
شوق لبت

فنجان چای توام ،

ببین چگونه قند در دلم آب می شود

به شوق لبت !

+نوشته شده در پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:,ساعت14:47توسط Mr.Amorist |
حس بد

 

خیلی حس وحشتناکیه وقتی یکی مال تو نیست ولی هر وقت میبینیش دلـــــــت به تاپ تاپ

 

میفته!!!

 

دوسش داری دوست نداره....... براش میمیری براش مهم نیستی....... چشمات دنبالشه اصلا

نمیبنه تورو.........

+نوشته شده در یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:,ساعت19:42توسط Mr.Amorist |
چرا!!!!

 

فاصله میان دوست داشتنو دوست نداشتن..........تورو گرون خریدم منو ارزون

 

فروختی.......!!!!!!

 

کاش فقط میدونستی دوست داشتن ی طرفه نیست خودت شروع کنی خودتم تموم

 

کنی.......!!!!!

من که بهت گفته بودم زخم خوردم .....چرا اومدی زخممو تازه کردی چراااااااااا.........!!!!!!

+نوشته شده در یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:,ساعت19:38توسط Mr.Amorist |
با تو سخن می گویم

گوش کن با تو سخن می گویم!!

 زندگی در نگهم گلزاری است
 و تو با قامت چون نیلوفر
شاخه ی پر گل این گلزاری.
من در اندام تو یک گل می بینم .
گل گیسو گل لبها گل لب خند شباب
.من به چشمان تو گلهای فراوان دیدم
.گل عفت گل تقوا گل صد رنگ امید
گل فردای بزرگ گل دنیای سپید.
می خرامی و تو را می نگرم
 تو همان خرد نهالی که چنین بالیدی
راست چون شاخه ی سر سبز و برومند شدی.
همچو پر غنچه درختی همه لبخند شدی
اما دیده بگشای و در اندیشه ی گلچینان باش.
همه گل چین گل امروزندوهمه هستی سوزند
کس به فردای باغ نمی اندیشد.
انکه گرد همه گلها به هوس می چرخد بلبل عاشق نیست
 بلکه گل چین سیه کرداری است که دود در پی گلهای لطیف
 

 تا یکی لحظه به چنگ آرد و ریزد در خاک.

دست او دشمن باغ است و نگاهش نا پاک.
اما تو گل شادابی به ره باد نروغافل از باد مشو.
ای گل صد پربا تو در پرده سخن می گویم
گل چو پژمرده شود جای ندارد در باغ
 گل پژمرده نخندد بر شاخ
 کس نگیرد ز گل مرده سراغ.
عشق دیدار تو بر گردن من زنجیری است
 و تو چون قطعه ی الماس درشتی کم یاب
 گردن آویزی بر این زنجیری.
تا نگهبان تو باشم زهراسی همه شب
خواب بر دیده ی من هست حرام.
تو که تک گوهر دنیای منی
 دل به لبخند حرامی مسپار
دزد را دوست مخوان
 چشم امید بر ابلیس مدار
دیو خویان پلیدی که سلیمان رویند
همه گوهر شکنند.
دیو کی ارزش گوهر داند
نه خردمند بود هر که اهریمن را
 از سر جهل سلیمان داند
 تو چراغ همه شبهای منی
به ره باد مرو
 تو گلی تو گل صد رنگی
پیش گل چین منشین.
تو یکی گوهر تابنده ی بی مانندی
 

+نوشته شده در یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:,ساعت19:33توسط Mr.Amorist |
شاد باش



شاد باش که از شادی تو دلشادم،

 

 

تا تو شادی زغم هر دوجهان آزادم،

 

 

لذت زندگی ام همه خرسندی توست،

 

 

بی وفایم گر وفایت برود از یادم.

+نوشته شده در یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:,ساعت19:21توسط Mr.Amorist |